شبکه چهار - 11 شهریور 1401

اخلاق پزشکی و حقوق "بدن" (تفسیر غیردینی از "بدن" و کارکردهای آن)

دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران _ ۱۳۹۸

بسم‌الله الرحمن الرحیم

بعضی از فیلسوفان و پزشکان مسلمان یک سؤالی مطرح کردند می‌گویند آیا هر نفسی با هر بدنی می‌توانست در این عالم به دنیا بیاید؟ که یعنی ما به طور اتفاقی قرعه‌کشی و شانسی آمدیم مثلاً شما با این بدن و ما با این بدن آمدیم؟ می‌توانستیم ما با بدن او به دنیا بیاییم و او با بدن ما؟ یا یک نسبتی بین بدن و نفس هر کسی هست ولی در هر دو صورت پاسخ‌هایی که فلسفه الهی در ادامه به آن داده می‌شود متفاوت است با پاسخ‌هایی که در فلسفه مادی داده می‌شود. این جزئی از هویت این بدن است. شما وقتی که اسم‌تان را می‌گوید یا خودتان می‌خواهید تصور یا تخیّل و یا بلکه در خودت تأمل و تفکّر بکنی شما خودت را بدون بدن خودت معمولاً لحاظ نمی‌کنی یعنی بدن‌تان همان ماهیت شماست حتی همان تصویری که توی آینه می‌بینی همان هم جزو هویت خودت حساب می‌کنی. نمی‌دانم برایتان تجربه شده یک وقتی در مسافرتی 7 – 8 روز آیینه‌ای یا شیشه‌ای نباشد خودتان را در آن ببینید؟ مثلاً زمان جنگ در عملیات‌ها گاهی این‌طوری می‌شد آدم دلش برای خودش تنگ می‌شود یا گاهی آدم فکر می‌کند که من دقیقاً چه شکلی بودم؟ - نمی‌دانم برایتان پیش امده یا نه؟ - حالا بستگان که همین‌طور. شما مسافرت می‌روید گاهی چهره پدر و مادرتان یا فرزندتان گاهی یادتان می‌رود می‌خواهی عکس آن باشد که نگاه کنید و دقیق یادتان بیاید یک تقریب و یک مبهمی در ذهن‌تان هست در آینه نگاه نکنید و چهره خودتان هم یادتان می‌رود و یک نوع اضطرابی داری برای این که این را هم جزو هویت خودت حسابی می‌کنی. از یک جهاتی هم هست لااقل در این عالم که قطعاً هست تازه در عالم بعد هم هست چون در قران و روایات هم می‌فرماید شما از این عالم که می‌روید در قیامت که همدیگر را می‌بینید می‌شناسید. گرچه بسیاری از شما با چهره انسان در قیامت محشور نمی‌شوید با چهره‌های وحشتناک گاهی انواع حیوانات، هرکسی خصلت هر حیوانی داشته با آن می‌آید یا ترکیبی از حیوانات می‌آید. قران می‌فرماید بعضی‌هایتان چهره‌های کبود و چشم‌های برآمده از وحشت بیرون زده، اما بعضی‌هایتان چشم‌های زیبا و دوست داشتنی که کسی دلش نمی‌خواهد از شما چشم بردارد. قیافه‌هایتان آن‌جا متناسب با اعمال و اخلاق‌مان در این‌جا می‌شود. الآن این‌جا ممکن است ظاهر یک کسی خیلی خوشگل و زیبا باشد و باطن آن خیلی کثیف باشد. حتی برعکس ممکن است کسی چهره‌اش زیبا نباشد مثلاً‌ نگاه هم بکنید بگویید چقدر زشت است ولی روح‌شان خیلی زیبا باشد. این در دنیا این‌طوری است اما بعد از این عالم در عالم برزخ بخصوص در قیامت، جسم هرکسی ظاهرش دقیقاً انعکاس باطن اوست اصلاً ما آن‌جا باطن و ظاهر نداریم ظاهر، باطن می‌شود. همه این‌ها را فیلسوفان مسلمان و متفکران تعلیم و تربیت اسلامی بحث کردند که یک ارتباطی بین اخلاق و ارواح و اجساد و اجسام است یعنی با همین بدن. ما با آگاهی بدون واسطه و مستقیماً از طریق همین چهره و بدن خودمان گاهی با هویت خودمان در ارتباط هستیم این بدن خیلی مهم است. فقط یک ابزار نیست که ما سوار آن شدیم حالا این که در نگاه سکولار هم که نمی‌گویند بدن یک ابزار است ما داریم از آن استفاده می‌کنیم بلکه می‌گویند من خودِ همین بدن هستم. در نگاه سکولار وقتی می‌گویند شما کی هستی؟ می‌گوید من اینم. هرکسی خودش را با جسمش اشتباه می‌گیرد فکر می‌کند جسمش خودش است. در نگاه دینی نمی‌گوییم من این هستم می‌گوییم این بدن در اختیار من است آن وقت همه چیز جنبه امانت الهی پیدا می‌کند شما به بدن دیگری که هیچی، به بدن خودت هم نمی‌توانی صدمه بزنی. اگر پزشک گفت علمی، پزشک عالم مطمئن، نه هر پزشکی، اگر گفت که روزه برایت ضرر دارد روزه‌ای که ماه رمضان واجب می‌شود استثنائاً بر شخص تو حرام می‌شود در حالی که ممکن است بگویید آقا عبادت است معنویت است عیب ندارد جسمم فدای روحم بشود. نه، گفتند برای روح‌تان جسم‌تان را مواظب باشید اما اصالت جسم نیست بلکه اصالت روح است. این بحث‌ها خیلی دقیق و لطیف است جواب دو گروه افراط از این طرف و افراط از آن طرف. آن‌هایی که اصلاً‌ برای بدن اهمیت قائل نیستند بدنش کرم می‌افتد حمام نمی‌رود، حرکت نمی‌کند در گند کثافت نگه می‌دارد می‌گوید مشغول به ریاضت عرفانی و معنوی هستم و از آن طرف توجه صددرصد به بدن است! چه کار کنم چاق شوم چه کار کنم لاغر شوم؟ چه کار کنم خوش هیکل بشوم، خوش بگذرد و چه کار کنم خوشمزه‌تر باشد، چه کار کنم بالا بیاورم و دوباره بخورم بیشتر کیف کنم! تمام توجه به این است. نگاه اسلامی حد وسط متعادل است. حالا با این نگاهی که با این تعابیر دارم به آن توجه گاهی پیدا می‌کنم عرض کردم شما چیزهای دیگری که اطرافتان همه از شما جدا و متمایز هستند اما چیزی است که شما بدون واسطه و شهود به عنوان من، به عنوان خودم در آ‌گاهی‌های متعارف به آن توجه می‌کنید و آن بدن شماست. شما خودت را جدا از بدنت می‌توانی تصور منطقی بکنی اما نمی‌توانی تخیّل کنی. خواب خودت را هم که می‌بینی ولو بدن خودت را در خواب نبینی اما خودت با بدنت هستی بدون بدنت در خواب جایی نمی‌روی. دیگران را هم که خواب می‌بینی با بدن‌ها و چهر‌ه‌شان خواب می‌بینی در حالی که بدن و چهره‌ای جسمانی در کار نیست. در خواب که نیست. عالم برزخ را به خواب تشبیه می‌کنند یعنی دنیا تمام می‌شود می‌میریم اما قیامت اصلی هنوز نشده است در این فاصله ما در یک زندگی برزخی هستیم. یکسری از صفات دنیا و عالم طبیعت آن‌جا هست یکسری از صفات و عالم آخرت در آن‌جاست. حد وسط این دوتاست. پل عبور از دنیا و قیامت است. آن‌جا هم جسم باز مطرح است منتهی جسم نه به شکل مادی دنیا بلکه جسم به شکل دیگری. در قیامت هم جسم مطرح است و معاد هم معاد جسمانی است حالا بعضی‌ها گفتند نوع این جسم چیست؟ مادی است، عنصری است، اثیری است، اما هه به عنوان جسم مطرح است. اما می‌خواهم بگویم که بدن و جسم چه اهمیت معنوی دارد که حتی همین جسم مادی را هم هنوز بشر چه مادی چه الهی، یک میلیاردیم بسیار بسیار کوچکی از امکانات همین بدن را هنوز نمی‌شناسیم یک چیزهایی است که بعداً می‌شناسیم اما یک چیزهایی است که هنوز نمی‌دانیم همین الآن ظرفیت‌هایی در بدن هریک از ما و شما هست که خودمان خبر نداریم. چطوری می‌شود که بعضی‌ها با بدن طی‌الارض می‌کنند البته با قدرت روح. یعنی بدنش همین الآن این‌جاست یک ثانیه نشده همان طرف عالم است. همین الآن هستند کسانی که طی‌الارض می‌کنند. چطوری است که حتی شما مرتاض مشرک غیر موحد می‌بینید که بدنش را از زمین بلند می‌کند فیلمش هست بروید ببینید توی کشورها هستند، جلوی خودتان از روی زمین بالا می‌رود مشرک هم هستند مسلمان نیستند ولی مرتاض هستند چطوری ممکن است کسانی باشند که در لحظه واحد بدن‌شان چندجا باشد. یعنی چند نفر این‌ها را در لحظه واحد چندجا دیده باشند – من نمی‌خواهم وارد این‌ها بشوم چون وارد یک بحثی می‌شویم که به این‌ها اشراف ندارم و شما هم البته مسئله شما نیست ممکن است وسط‌هایش یا با خرافات مخلوط بشود یا در اصل این‌ها یک کسی تردید کند و بگوید این‌ها را در پزشکی به ما نگفتند این‌ها فراپزشکی است ولی این‌ها هست و نوع قلابی آن هم هست – خب این‌هایی که گفتم حرف من نیست من می‌گویم کسانی در غرب و شرق هستند که این حرف آن‌هاست می‌گوید بدن، هم به لحاظ مادی این‌قدر می‌شود روی آن کار کرد ما هنوز هیچی از آن نمی‌دانیم و هم به لحاظ غیر مادی ظرفیت‌هایی در بدن که ما هیچی از آن نمی‌دانیم و اصلاً آن‌ها را نمی‌شناسیم. آگاهی نسبت به بدن نداریم هرچه بیشتر رشد کنیم یک رابطه جدیدی با این بدن پیدا می‌کنیم یک رابطه قوی‌تر و ظرفیت‌های بیشتر. الآن کسانی تمرین‌هایی در جهان انجام می‌دهند برای کنترل جسم، که به لحاظ پزشکی بی‌معنی است. یعنی می‌تواند نیم ساعت نفس نکشد. من خودم مرتاض هندی دیدیم که گفتند 25 سال است این‌جا نشسته و دستش بالا همین‌طوری نگه داشته است. طبق کدام قانون پزشکی و بهداشتی این‌ها هست؟ آن که نشسته با نگاهش و چشمش قطار را نگه می‌دارد این طبق کدام قانون پزشکی و جسمانی است؟ این‌هایی که این حرف‌ها را می‌زنند مسلمان نیستند ولی دارند توجه می‌کنند و می‌گویند ظرفیت‌هایی در این انسان و جسم انسان است که ما نمی‌دانیم چیست. مثل همین تله‌پاتی و... گاهی اسم‌های مختلف و توجیه‌های مختلف هم برای آن پیدا می‌شود ضمن این که بعضی از این‌ها مادی هم هست منتهی ماده شناخته نشده، یعنی یا قوانین شناخته نشده از بین قوانین ماده است. بخشی از این‌ها مربوط به متافیزیک هم نیست مربوط به فیزیک نفس است. چه رسد به آن‌هایی که مربوط به متافیزیک نفس است. می‌گویند ما با تمرین‌ها می‌توانیم کنترل جسم. افرادی هستند که این چیزهایی که من دارم می‌گویم توی رساله‌هایشان دارند می‌نویسند پزشک متخصص است می‌گوید من بیماری را دیدم که با اراده خودش خون را در تمام رگ‌های بدنش متوقف کرده بود. می‌گوید رفتم آن طرف دنیا گفتند یک چنین کسی هست با تیم پزشکی و همه ابزار رفتیم بررسی‌اش کردیم دیدیم این قلبش از تپش ایستاد و 24 ساعت بعد دوباره آمد. خودش قبلاً گفته بود من این ساعت می‌روم و این ساعت هم می‌آیم! خب از این موارد زیاد است. حالا تا صد سال پیش ممکن بود این‌ها را مسخره کنند. این بدن چیز عجیبی است و دارند با اهمیت بدن توجه پیدا می‌کنند منتهی اغلب مردم یک چنین قدرتی ندارند و طالب این مرحله از آگاهی هم نیستند اطلاعات آن را ندارند آگاهی آن را هم ندارند. نکته دیگر این توجهی که دارند پیدا می‌کنند که ادیان الهی به جسم جنبه قدسی می‌دهند. جسم را گوشت و پوست و استخوان، لاشه نمی‌بینند انسان را فقط لاشه نمی‌بینند این جسم برزخ و حائلی در ادیان برای تعالی معنوی است. اتفاقاً دین توجه و علاقه ویژه‌ای به همین جسم فیزیکی دارد. می‌گوید این جسم خیلی مهم‌تر از این چیزی است که مادیون می‌گویند و بهداشت و سلامت آن هم خیلی مهم‌تر است.

تمدن جدید دینی، گام دوم، پیشرفت در علم و فن و تکنولوژی پزشکی هست اما در عین حال با توجه به این که حتی مادیون عالم دارند به این قضیه کم‌کم اعتراف می‌کنند که شما نگذارید تعریف سکولار از بدن که تعریف مورد دلخواه ایدئولوژی سرمایه‌داری است لیبرالیزم مادی است این نگاه نباید بر آن‌ها حاکم بشود اگر این نگاه حاکم شد پزشک جراح هم تاجر می‌شود و با بدن تجارت می‌کند. الآن به عنوان کشف مدرنیته از بدن دارد بحث می‌کند که این بدن یک توانایی‌هایی دارد که بتوانیم بیشتر از آن لذت ببریم. فقط جنبه لذت آن را نگاه می‌کند. لذا شما می‌بینید که می‌گویند چه کار کنیم که طرف لذت هر دو جنس را ببرد برویم هورمون‌ها و غده‌های جنسی‌اش و آلت تناسلی‌اش و قیافه‌اش را دستکاری کنیم که لذت بیشتر ببرد. هدف این است. ولو عمرش کوتاه‌تر بشود یا صدمات دیگری بخورد یا سازمان اخلاق زندگی‌اش ازهم بپاشد مهم نیست. چه کار کنیم با دستکاری ژنتیک – من نمی‌خواهم بگویم همه دستکاری‌های ژنتیکی غلط است – ما می‌توانیم دستکاری‌های ژنتیک اسلامی درست در جهت حل مشکلات انسان داشته باشیم کار سلول‌های بنیادین همین است شما می‌دانید قضیه سلول‌های بنیادین اکثر کشورهای جهان 99 درصد تکنولوژی آن را ندارد آن 1 درصد کشور خاصی که دارند هنوز گرفتار هستند مثلاً در آمریکا این کار سلول‌های بنیادین مشروع شناخته نمی‌شود مثلاً کلیسا و بسیاری از این‌ها می‌گویند درست نیست دستکاری ژنتیک از نظر کلیسا و پاپ حرام است ولی در فقه شیعه حلال می‌دانیم منتهی با شرایطی. هر نوع مهندسی ژنتیک نه. اما عیبی ندارد شما با توجه به خطرات دستکاری‌های غلط تکنولوژیک در بدن انسان در حیوان یا در گیاهان همین تراریخته‌ها که این‌ها نوع مفید آن می‌تواند مفید باشد اما انواع بسیاری از این‌ها کاملاً مضرّ است. از مهندسی ژنتیک تا بحث‌های تراریخته، درستکاری بذر انسان، نطفه‌ها و بذر گیاهان و نطفه حیوانات، این‌ها سلول‌های بنیادین است اما نوع مشروع می‌تواند داشته باشد و به لحاظ تکنولوژی هم ما به آن رسیدیم. شما می‌دانید الآن در ایران و در تمام دنیا فقط دو – سه کشور می‌توانند این کارها را بکنند. الآن ایران که حیوان مصنوعی یعنی حیوان آزمایشگاهی که تولید کرد انسان آن هم می‌شود. الان دارند از روده بچه‌ها یک چیزهایی می‌گیرند که همین بچه 10- 20 سال دیگر در هر بخشی از بدنش در اثر یک تصادفی و بیماری چیزی از بین رفت قطعه یدکی آن باشد یعنی دوباره برایش قلب درست کنند، چشم درست کنند، گوش درست کنند الآن این تکنولوژی در ایران درست شد و از نظر شرعی هم تعریف شد. بعید نیست که 20- 30 سال دیگر بگویند ما الآن به این توان تکنولوژی رسیدیم و می‌خواهیم آدم تولید کنیم! کارخانه تولید انبوه آدم! حالا این‌جا یک وجهی تعریف می‌شود که آقا مگر آدم فقط جسم زنده است؟ مثلاً عاطفه، هویت، خانواده، این‌ها چطوری می‌شود؟ آن وقت باید آن‌جا بحث کرد، بحث فقهی، اجتهادی، کلامی که فرضاً ما اگر توانستیم که می‌توانیم با این تکنولوژی‌ای که ایران دارد اصلاً‌ بعید نیست که ما 10- 20 سال دیگر، 30 سال دیگر بگویند جمعیت فلان‌جا کم شده یک کارخانه بزنید و 5 سال آینده جمعیت آن را دو برابر کنید. از این طرف بگویند برای چه ازدواج کنیم؟ اصلاً خانواده چیست؟ بعدا اصلاً پدر، مادر، خاله، عمو، عمه چیه؟ خاله و پدر و مادر و عمه و... همه همان لوله آزمایشگاهی توی آزمایشگاه است! همه فامیل‌هایت همان یکی است! بعد روابط انسانی چه می‌شود؟ حقوق، اخلاق، عاطفه، این‌ها چه می‌شود؟ ممکن است این‌ها باعث شود که بحث کنیم و به نتیجه برسیم که نه این‌ها درست نیست. مگر هر کاری می‌توانیم بکنیم باید بکنیم درست است؟ اما در یک حدی چرا. که شما سود و تولید را در کشاورزی، در پزشکی، همین سلو‌های بنیادین یا همین انرژی هسته‌ای که بخش مهمی از آن در رشته پزشکی است یک بخشی از آن در کشاورزی است و بخش اصلی آن در سوخت است. غربی‌ها اول سراغ بمب اتم آن رفتند بعد سراغ چیزهای دیگر آن رفتند. تمدن حیوانی این‌طوری است اول ببینم چطوری می‌شود بقیه را بکشم و بر بقیه مسلط بشوم؟ در تمدن دینی تا می‌گوید انرژی هسته‌ای اول به فکر جنبه‌های پزشکی، کشاورزی، بهداشت، انرژی باید باشیم. آن اول به آن فکر می‌کند. این فرق این دوتا تمدن می‌شود. ما را تحریم می‌کنند. خب حالا می‌خواستم این را به دوستان توجه بدهم که سکولاریزه شدن فهم ما از نظام طبیعت و از نظام بدن و جسم،‌ تأثیرات بسیار خطرناکی دارد در فهم ما به عنوان انسان چه مرد و چه زن از جسم خودمان و بعد بنابراین از مقوله پزشکی و بیمارستان و بهداشت. خود این منشأ یک دعوای بزرگتری بین نگاه دینی و غیر دینی و ضد دینی شده است که همین الآن مطرح است آیا با تکنولوژی‌های جدیدی که دارد پیش می‌آید امکانات جدیدی دارد پیدا می‌شود که قبلاً نبود قبلاً در اختیار افراد محدودی بوده است مثلاً‌ حضرت عیسی(ع) با قدرت فرامادی با اذن الله مرده زنده کردند پیامبر اکرم این کار را کردند. حالا ممکن است شما بگویید ما به لحاظ پزشکی، نه کسی که کاملاً مرده تمام شده، اما یک کسانی که درنیمه راه مرگ و زندگی هستند بتوانیم او را برگردانیم که الآن می‌شود و یک بخش زیادی از آن البته نمی‌شود. ممکن است 50 سال دیگر، بخش خیلی بیشتری از آن بشود. یعنی ممکن است 50 سال دیگر آن‌هایی که به لحاظ پزشکی می‌گویند این‌ها مرده‌اند مرگ مغزی است آن‌جا بگویند نه نمرده و می‌شود او را برگرداند! این راه کاملاً باز است و خدا این راه را باز گذاشته است مشروع هم هست ممکن هم هست مفید هم هست اگر یک کاری بود که ممکن بود اما مفید نبود یا مفید با منطق مادی بود اما مفید با منطق الهی نبود یعین مشروع نبود مگر آن‌جا هر کاری توانستی باید بکنی؟ پس یکسری از کارها را اگر بتوانید باید بکنید. پیامبر(ص) فرمود همه بیماری‌ها قابل علاج هستند بروید درمان آن را پیدا کنید. یعنی ما خط پایان برای پزشکی نداریم. راه باز است بن‌بست نیست همه این‌ها قابل کشف و علاج است مگر آن لحظه که برای هر کس در پروژه الهی برنامه‌ریزی شده است که دیگر سهمیه تمام شده است! آن وقت اگر تو سالم سالم باشی پیچیده‌ترین تکنولوژی پزشکی هم کنارت، متخصص‌ترین پزشکان هم کنار تو نشسته باشند و هیچ خطری هم تو را تهدید نکند همین‌طور که نشستی یک مرتبه می‌میری. همین‌طوری الکی. همه می‌گویند چه شد؟ مرگ از بیرون آمد؟ از درونش آمد؟ از بالا آمد؟ از پایین آمد؟ از کجا آمد؟ این مرگ چیست؟ هیچ کس نمی‌داند. بگذارید یواشکی به شما بگویم تا ابد انسان نفهمیده مرگ چیست؟ آثار مرگ را می‌بیند خود را مرگ را نمی‌بیند چیست؟ هیچ کس نمی‌داند ماهیت زندگی چیست و حقیقت حیات چیست؟ چطوری می‌شود ما و شماها این‌قدر احساسات، ادراکات، عواطف، این قدر موجود گرم، یک مرتبه یک موجود سرد نفرت‌انگیز می‌شویم! از چوب و سنگ جامدتر می‌شویم. به نظرم مرده‌های آدم از بقیه جمادات جامدترند! اصلاً هیچی انگار هیچ وقت نبوده، چه اتفاقی افتاده است؟ این آگاهی و احساس که در تو بود کجا رفت؟ حرکت کجا رفت؟ این نگاه و این چشمی که این‌قدر نگاه‌هایش معنی‌دار بود کجا بود؟ این‌ها چه بود از کجا آمده بود؟ کدام پزشک در جهان قدیم و جدید و سکولار و غیر سکولار می‌داند این چیست هیچ وقت نمی‌دانیم و تا آخر هم نمی‌دانیم چیست مگر این که خودمان مرگ را تجربه کنیم. وقتی می‌فهمیم که نمی‌توانیم به بقیه گزارش بدهیم وقتی خودتان مردید – چون من که نمی‌میرم شماها می‌میرید – وقتی که مردید می‌فهمید و دیگر نمی‌توانید بیایید به من بگویید. این هم یک نکته.

اگر شما نگاه سکولار به انسان و به بدن را پذیرفتید توی تمدن، بیمارستان و پزشکی و جراحی و مطب پزشک و پرستار و آزمایشگاه و داروساز و داروخانه‌اش همه سکولار تعریف می‌شوند. سکولار یعنی چه؟ هرکسی به سود مادی خودش می‌اندیشد. همه چیز وسیله است برای لذت و سود من. اما اگر الهی شد نه. تکنولوژی هم الهی تعریف و تعبیه می‌شود. می‌گویند در نگاه سکولار تصمیم می‌گیریم که طرح خانواده کجا متوقف بشود کجا نشود؟ تصمیم می‌گیریم کجا قتل و کشتار شروع بشود و تا کجا ادامه پیدا کند کجا با سلاح آدم بکشیم و کجا نشود؟ تصمیم می‌گیریم حتی تقدس خانواده را کنار بگذاریم. خانواده چیز مقدسی نیست یک قرارداد است. نر و ماده است. آدم با حیوان چه فرقی دارد؟ مگر حیوانات نر و ماده به هم نزدیک می‌شوند قداستی دارد؟ خودتان برای خودتان مدام الکی مفهوم‌تراشی کردید و مفاهیم اخلاقی درست کردید. نخیر آقا. غریزه است! هورمون است! یکی از این شاعران نومدرن ما در ایران که فوت فرمودند یک شعری داشت گفت از من پرسیدند عشق چیست؟ این همه حافظ، مولوی، سعدی راجع به عشق حرف زدند همه‌اش چرند است. عشق عبارت است از یک مقدار هورمون جنسی که از غده‌های خاصی در زن و مرد در لحظات خاصی ترشح می‌شود و منشأ یک اعمال خاصی می‌شود و بعد هم که ارضاع شدند کلاً منتفی می‌شوند و یادشان می‌رود که قضیه چه بود؟ هر کدام از آن یکی بدش می‌آید و زود می‌خواهد سراغ کار خودش برود! این تعریف عشق است. اولاً این فرق عشق و شهوت را نفهمیده است. دوماً نفهمیده همین شهوت هم امر الهی است. همین هم پروژه الهی است که چطوری این دوتا جنس این علاقه پیدا می‌شود بعد این حرکات انجام می‌شود بعد این هورمون‌ها و غده‌ها ترکیب می‌شوند همین‌ها را نمی‌فهمد همین‌ها الهی است. اولاً تو شهوت و عشق را از هم تشخیص نمی‌دهی تو هر چیزی را که زیر میکروسکوپت بیاید می‌فهمی بعد می‌گویی من عشق را نمی‌بینم ولی غده و هورمون‌ها را می‌بینم! غده را دیدم. غده شهوت و هورمون شهوت من را دیدم ولی من عشق ندیدم! خب معلوم است تو نباید هم ببینی اگر تو ببینی که دیگر عشق نیست! عشق را انسان می‌بیند.

دوم این که ‌شهوت هم امر الهی و پروژه الهی است باید درست با آن مواجه بشوی. زن و شوهر وقتی به هم نگاه می‌کنند و لذت می‌برند مشغول عبادت خداوند هستند. در کدام مکتب اینها را شنیدید؟ می‌گویند زن و شوهر وقتی با عشق به هم نگاه کنند و با هم صحبت‌های عاشقانه می‌کنند این عبادت است و پاداش الهی دارد. پیامبر(ص) فرمودند یک لحظه یعنی یک ساعت، زن و شوهر با هم معاشقه کنند پاداش الهی و اجر معنوی‌اش مثل این است که توی مسجدالحرام با دهان روزه اعتکاف کند. این اسلام است. بعد می‌فرماید که لحظه‌ای که زن و شوهر لحظه‌ای که آمیزش می‌کنند – همان شهواترانی – و یکدیگر را ارضاع می‌کنند این چقدر پاداش معنوی الهی دارد همان قدر که اگر یک زن و مرد با روش نامشروع و غیر اخلاقی با هم رابطه داشته باشند عذاب الهی خواهند داشت و جریمه می‌شوند و از انسانیت دور می‌شوند وقتی یک زن و مردی با هم پیمان بستند و ازدواج دائم کردند اگر هم نشده برای این که به گناه نیفتند خانواده موقت تشکیل دادند همین‌قدر که این‌ها در روابط جنسی‌شان و شهوترانی‌شان پاداش الهی دارند آن‌ها عذاب الهی خواهند داشت برای این که با این عمل این‌ها دارند رشد می‌کنند به تعادل می‌رسند او دارد سقوط می‌کند و با زنا و روابط مشروع دارد از انسانیت فاصله می‌گیرد. این که می‌گوید در عرصه عمومی بدن‌تان را بپوشانید و خانم‌ها بیشتر این برای حفظ قداست و کرامت این رابطه‌هاست برای این که اول شیرتوشیر می‌شود بعد خرتوخر. می‌گوید انسانیت خود را حفظ کنید وقتی برهنه می‌شوید مرد و زن و بخصوص زن، بدن زن مورد هجوم مردان قرار می‌گیرد دید بزند و نگاه کند و بعد از آن استفاده ابزاری کند و بعد هم آن را تصرف کند بدون تعهد متقابل. زنا یعنی تصرف در بدن کسی برای لذت خودت بدون تعهد، تصرف بدون تعهد. چون ازدواج یعنی من تعهد می‌کنم ما از هم لذت می‌بریم، هم از اخلاق هم، از انس با هم هم با هم رفیق هستیم از هم لذت جنسی هم می‌بریم نعمت الهی است هم متقابلاً من در برابر شما مسئولیت‌هایی دارم. به لحاظ حقوقی، اخلاقی، اقتصادی. تو هم مسئولیت‌هایی داری. ما در برابر هم مسئولیت‌هایی تعریف می‌کنیم. این می‌شود یک عمل انسان. الهی. پاداش الهی دارد ثواب دارد مثل نماز و روزه است. خانم ابوذر ام‌ذر آمد پیش پیامبر(ص) گفت آقا این ابوذر خیلی انقلابی است مدام در اردوهای جهادی است و کارهای حزب‌اللهی است اصلاً یادش رفته من زن او هستم با هم که روبرو می‌شویم راجع به مسائل سیاسی حرف می‌زند. خب حالا آن‌ها را بگو. حالا یک کمی هم بالاخره، تو مردی، من زنم. پیامبر(ص) ابوذر را خواستند گفتند که شما رابطه‌ات با خانمت چطوری است؟ مثل این که با هم رابطه‌ای ندارید؟ گفت نه اختلاف نداریم. گفت نه اختلاف نه, رابطه، عشق‌بازی با همسرت. ابوذر به حساب حیا کرد و پیامبر(ص) فرمودند می‌دانی خداوند برای عشق‌بازی همسرت چقدر پاداش می‌دهد نه با زن دیگری یا مرد دیگری؟ می‌دانی خدا چقدر پاداش می‌دهد؟ ابوذر خندید گفت آقا برای این کارها هم ثواب می‌دهند؟ پیامبر فرمود بله، همانطور که برای نوع حرامش عذاب می‌شوید همانطور که رابطه جنسی نامشروع، استفاده بد از بدن، برهنگی، بی‌حجابی، بعد هم کم‌کم احیاناً زنا. عذاب می‌شوید هم دنیا و هم آخرت‌تان بهم می‌ریزد برای روابط درست پاداش می‌گیرید هم دنیایتان خوب می‌شود تعادل پیدا می‌کنید. - حالا می‌خواهم یک کاری کنم آن‌هایی که مجرد هستید بروید زود ازدواج کنید - پیامبر(ص) فرمودند نماز آدم متأهل از نماز آدم مجرد پاداشش خیلی بیشتر است یعنی آدم مجردی که نمازشب می‌خواند ثوابش از نماز متأهل که نماز واجبش را می خواند مستحب نمی‌خواند ثواب آ‌ن از این کمتر است. چرا؟ چون یک نیاز جنسی و عاطفی در دختر و پسر هست که بعد از ازدواج این تسکین و آرامش پیدا می‌کند. تعادل روحی پیدا می‌کنید بعد نماز هم که می‌خوانید نمازتان را درست‌تر می‌خوانید تا کسی که این فشار رویش هست نماز را هم که می‌خواند بداند یا نداند این فشار روی او هست. ببینید بدن چقدر مهم است. سلامت بدن. یک بُعد بدن هم سلامت جنسی است. این نظام سکولار سرمایه‌داری غرب یکی از بزرگترین پروژه‌های فساد اقتصادی‌اش تجارت جنسی با بدن است چه از طریق فیزیکی. می‌دانید ما الآن چند صد میلیون برده جنسی در دنیا دارد خرید و فروش می‌شود؟ چه نوع مجازی آن. فیلم‌های پورنو و سکسی. این‌ها یکی از پردرآمدترین صنایع جهان است که سرمایه‌داری یکی از اسلحه، مواد مخدر و سکس، این سه‌تا بیشترین منبع درآمد سرمایه‌داری غرب و بخصوص آمریکا در جهان است. در هر سه‌تایش هم به استفاده غلط از بدن مربوط می‌شود. یکی سلاح است برای نابودی بدن. یکی مواد مخدر است برای ایجاد یک لذت خطرناک در بدن. و یکی هم مسئله سکس و پورنو بر استفاده ابزار جنسی از بدن انسان‌های ضعیف به نفع آدم‌های قوی و پولدار. استثمار بدن است آن‌ها بخصوص زنان و کودکان از طریق صنعت برهنگی در خدمت مردان فاسد سرمایه‌دار است اسم آن را هم آزادی زن، حقوق زن و مبارزه با حجاب، مبارزه با اسارت می‌گذارند این اسم‌های خوبی است که مردهای سرمایه‌دار گذاشتند که به نفع خودشان است ولی به نفع زن است ولی در واقع اضافه حقوق مرد است. این را بدانید بی‌حجاب زن نیست اضافه حقوق مردان است. تمام مردان جهان غیر از مردان باتقوا، همه مردان جهان مخالف حجاب زنان هستند می‌گویند چرا این‌قدر زنان را اذیت می‌کنید؟ چرا این‌قدر زنان را اذیت می‌کنید آن‌ها را می‌پوشانید بگذارید آزاد باشند هوا بخورند برای این که می‌خواهد مجانی دید بزند! مردان جهان مخالف حجاب زنان هستند. برهنگی جزو حقوق زن نیست جزو اضافه حقوق مردان است. حجاب در رأس حقوق زن است قبل از این تکلیف زن باشد در رأس حقوق زن است حق کرامت زن و دفاع از خودش است. زن دارد به مردان می‌گوید من ابزار چشم‌چرانی و سوء استفاده تو نیستم من کنیز جنسی تو نیستم فقط به مردنی بدنش را نشان می‌دهد که آن مرد در برابر او تعهد اخلاقی و تعهد عشقی داشته باشد تعهد عاطفی. تعهد اقتصادی. و این حقوق متقابل است. این‌هایی که عرض کردم این‌ها هم یک بخشی از بدن است. شما پزشکان الآن جراحی‌هایی دارید که فقط دارد با هدف مسائل جنسی درست می‌شود که اتفاقاً این‌ها هم خیلی پردرآمد است. زبان را کلفت کن، دماغ را 6تا سوراخ اضافه کن. مدل گوش الاغی! خب خودت الاغی گوشت را هم می‌خواهی شبیه الاغ کنی که مضاعف بشوی؟ مدل گوش الاغی، مدل چشم سگی، همه‌اش تشبّه به حیوانات هم هست. این الآن یک نوع پزشکی و جراحی بیمارستان‌های خصوصی. بیمارستان‌های پولدارها در تهران هست من شنیدم تبلیغات آن را دیدم که می‌گوید سگ‌تان را بیاورید جراحی کنیم از سگ آن رفیق‌تان خوشگل‌ترش کنیم. جراحی زیبایی سگ! ده‌ها میلیون و صدها میلیون پول! خب این پول‌ها معلوم از است که کجا می‌آید این‌ها پول‌های دزدی و رشوه و اختلاس کلاهبرداری‌هاست. پول حروم باید همین‌طوری خرج بشود. جراحی زیبایی سگ. این‌ها فکر می‌کنند مشکل دماغ دارند این همه دماغ عمل می‌کنند، نخیر، مشکل دِماغ دارید نه دَماغ! مشکل دِماغ یعنی مغز، مشکل عقلی دارید مشکل دماغ نیست. در هر ده هزار نفر، صد هزار نفر یک نفر مشکل است دماغش اشکالی ندارد اگر یک دستی به سروروی آن بکشد آن هم بیشتر به خاطر سلامتی‌اش. و الا چه کسی تعیین می‌کند که زشت است یا خوشگل است؟ 4- 5تا چهره را برای بقیه ذوق می‌سازند تزریق می‌کنند و تحمیل می‌کنند برای این که پول از آن دربیاورند. الآن چقدر کارخانه‌های داروسازی شیمیایی هست برای دستکاری هورمون‌ها برای این که دماغ و هیکل و قیافه‌ات فلان بشود که تو را بپسندند. سلبریتی‌بازی، هنرپیشه‌بازی. و اغلب این سلبریتی‌های جهان هم بدانید اغلب این‌ها هم بدبخت‌ها مشکلات جسمی و هم مشکلات روحی روانی دارند و هم اغلب این‌ها یک زندگی متعادل ندارند خودش را خوشگل کرده هنوز همسر ندارد یک خانواده ندارد یا چهار بار طلاق می‌گیرد. این‌ها قیافه دماغ این را الگو برای بقیه می‌کننأ! مگر بعضی از پزشکان این کار را نمی‌کنند؟ نگاه‌های سکولار به بدن. برای سود، برای پول. الآن یک بخشی از پزشکی زیرزمینی در جهان است برای قاچاق بدن انسان‌ها بخصوص کودکان فقیر به عنوان قطعات یدکی برای اجزای بدن بچه‌های سرمایه‌داری غربی. می‌دانید چند ده هزار کودک در عراق و سوریه و فلسطین گم شدند؟ بعداً بعضی از این‌ها معلوم شد بدن‌هایشان را بردند تکه تکه کردند مثل ماشین که اوراق می‌کنند چشم، کلیه و همه را یکی یکی درمی‌آورند توی یخچال تکه تکه آماده می‌کنند برای بچه سرمایه‌دار آمریکایی، انگلیسی، یهودی، صهیونیست که این‌ها قطعات یدکی برای آن‌ها باشند این کار را پزشکان متخصص دارند می‌کنند. همین الآن در ایران به عنوان عمل جراحی زیبایی چقدر کلاه‌برداری می‌شود؟ چقدر را کشتند؟ چند نفر زیر این جراحی‌ها مردند؟ الگوسازی سبک زندگی سکولار. اصالت لذت، اصالت شهوت بدون ... آن هم برای پول. یک طرف را ویران می‌کنی و یک طرف را می‌خواهی درست کنی. اسلام می‌گوید همه طرف را با هم درست کن بالا برو. راجع به بنیاد حیات انسان و سؤالات بسیاری که در مورد از مهندسی ژنتیک تا جراحی مختلف بدن و زیبایی و راجع به اخلاق پزشکی، اخلاق حرفه‌ای، الآن مطرح است و دارد مطرح می‌شود معنی‌اش این است که کم‌کم یک کسانی دارند در شرق و غرب عالم دوباره دارند توجه می‌کنند به فهم دینی و الهی و فهم توحیدی از نظام بدن و نظام طبیعت که نگاه سکولار را کنار گذاشت و باید نگاه اخلاقی و الهی به بدن کرد این امانت خداست و نظام طبیعت با جسم انسان درهم تنیده است و کاملاً بهم مربوط است. این دستگاه شُش و این مجاری تنفسی را که خدا به انسان داده است خدا مناسب با این هوایی که درکره زمین است آفرید. و الا این‌قدر ستاره‌ها و سیارات در کره زمین هست که الآن شما بتوانید بروید نمی‌توانید زندگی کنید یعنی کافی است یک نفس در حد یک هزارم ثانیه بکشید می‌میرید. چرا خداوند انسان‌ها را در جایی در زمین قرار داده که این هوا با این بدن نسبت دارد تشنه می‌شوی با آن آب نسبت دارد، چرا این‌طوری است؟ و... بو یعنی چی؟ مزه یعنی چه؟ از کجا آمده؟ چرا این‌ها هست؟ فلسفه و حکمت آن چیست؟ حکمت دارد یا ندارد؟ این‌ها برنامه‌ریزی شده یا همین‌طوری آمده؟ برای چه آمده؟ این‌ها تفاوت طبیعت‌شناسی سکولار و طبیعت‌شناسی الهی است. و همین‌طور جسم‌شناسی دینی و غیر دینی. این یک چالش جدید است که دوباره در برابر نگاه سکولار شده است که جهان را سکولاریزه تعریف کردند. فقط نگاه مکانیستی در مورد نظام طبیعت بود. و نگاه الهی، نگاه مکانیستی و ماشینی هست اما فقط ماشین نیست. خود این ماشین و ماده عالم آیات الهی است. قرآن می‌فرماید به این زمین، آب، دریا، به این شتر، به بدن‌تان نگاه کن ولی می‌گوید این‌ها آیات الهی است همه این‌ها را ببین ولی توجه داشته باش این‌ها آیات الهی است. آیه یعنی نشانه، این‌ها تابلوی راهنمایی است. تابلوی راهنمایی چطوری است که اشاره به آن طرف می‌کند؟ می‌گوید این عالم طبیعت را خوب بشناس ولی همه این‌ها تابلوی راهنمایی و آیه هستند یعنی خوب نشان می‌دهند پشت سر را ببین چیست؟ این پشت خبرهای زیادی است، اصل مسئله آن پشت و آن بالا است به این معنا آیات الهی هستند این نزاع دوباره دارد احیاء می‌شود. شما دانشگاه‌های اسلامی نقش مهمی در تمدن‌سازی جدید دارد در احیاء این نگاه علمی به طبیعت و به جسم انسان و این که بدن انسان را فقط عضوی از نظام صرفاً کمّی و مادی طبیعت ندانید که فقط انسان محکوم به قوانین فیزیک و شیمی است و تقلیل بدهید همه ابعاد را به بُعد زیست‌شناختی بدن. دوباره باید تفکّر در عالم پزشکی و انسان‌شناسی با هم گره بخورد و بازسازی بشود در مورد طبیعت، بدن به عنوان یک موضوع اصلی با هم ابعاد مادی و غیر مادی‌اش دوباره باید به آن توجه بشود، نفس، طبیعت، جسم و روح باید در آنِ واحد در نگاه پزشکی با هم وحدت پیدا کنند و با هم دیده بشوند و این‌ها مفاهیم ضروری تمدن‌سازی دینی هستند فقط منحصر نکنید در یک فهم ماتریالیستی از جسم و پزشکی کاملاً مادی شده،‌ بعد بحران‌های محیط زیست بوجود آمد، دوباره توجه کردند به این که طبیعت مهم است باید درست و اخلاقی و حتی با طبیعت مواجه بشوی نه فقط با بدن انسان. این رشد علاقه وافر به جسم طبیعی و معنای دینی این جسم و این طبیعت در این دهه‌های اخیر دوباره دارد احیاء می‌شود. این نکاتی بود که من عرض کردم دیگران دارند کم‌کم به آن اشاره می‌کنند و بحث می‌کنند ما باید به هر دو بُعد آن توجه داشته باشیم.

می‌خواستم راجع به این سوگند پزشکی هم یک مقدار بحث کنم که وقت نیست. خروجی دانشگاه‌های ما قرار بود پزشک متخصص اما در عین حال معنوی، متعهد و اخلاقی باشد. به نظرتان این‌طوری است یا این برداشت من درست است که دانشکده‌های پزشکی ما این‌طوری پزشک تربیت نمی‌کنند یعنی ممکن است که شما خودتان شخصاً این‌طوری باشید اما در دانشکده پزشک متعهد تربیت نمی‌کنند بیشتر جنبه‌های تخصصی و فنی و اطلاعات را می‌دهد تا این که تو قبل از این که پزشک و پرستار و داروساز و داروفروش باشی انسان هستی یا نیستی؟ قبل از این که تو یک جراح باشی تو یک انسان جراح هستی نه فقط جراح انسانیت این چه می‌شود؟ به نظر شما که خودتان دا نشجوی این رشته هستید خروجی این وضعیت فعلی ما پزشک و پرستار و جراح و داروسازی است که به این سوگند تشریفاتی پزشکی واقعاً مستلزم و پایبند است یا تشریفات است؟ این را بگویید نظرتان و حرف‌هایتان را من بشنوم. نظام رتبه‌بندی تربیتی فرهنگی اخلاقی در دانشگاه‌ها داشته باشید علاوه بر رتبه‌بندی علمی. یعنی ضمن این که می‌گویند فلان جراح قوی‌تر است متخصص‌تر از فلان جراح است این نمره را هم هرسال بدهند که فلان جراح‌ها از این جراح انسان‌تر است این هم نمره انسانی و اخلاقی‌اش نمره دینی‌اش. یا فرض کنید آیین‌نامه رتبه‌بندی فرهنگی – تربیتی در دانشگاه تدوین شد. نهاد رتبه‌بندی و ارزیابی شد الآن کجا بیمارستان‌ها و مطب‌ها حتی کلاس‌های دانشگاه چطوری دارد ارزیابی می‌شود که آیا اصلاً‌ اخلاق حرفه‌ای یاد می‌دهند و تو یاد می‌گیری؟ به همان اندازه که سوزن و قیچی را توی بدن مریضت فرو کنی حداقل همان قدر به تو یاد بدهند که با چه انگیزه‌ای این چاقو را توی بدن مریضت فرو کن خب شورا این را تصویب کرده چه کسی باید اجرا کند؟ وزارت بهداشت و بیمارستان‌ها، این‌هاباید اجرا کنند. این‌ها باید اخلاق اسلامی پزشکی حرفه‌ای در دانشگاه‌های ما فرمالیته است و تقریباً می‌شود گفت مابه‌ازای واقعی در تربیت دانشجویان پزشکی و پرستاری و مامایی ندارد مگر آ‌ن‌هایی که خودشان خانوادگی شخصاً تربیت شده هستند. تعهد دارند تدین دارند و الا این را الآن وزیر خودش اعلام کرد باید از این‌ها پرسید مشکل چیست چه کار باید بکنیم؟ این یک راهبرد درباره نقش تربیتی اخلاقی استاد است می‌گوید جزو شاخص‌های تکریم استاد الگو یکی‌اش باید این باشد فقط تخصص او نباشد انسانیت او هم باشد جایگاه تربیتی و اخلاقی استاد ترویج بشود و در نهاد جامعه نهادینه شود. یا کرسی‌های آزاداندیشی در رشته‌های خود شما، کرسی نقد، کرسی‌هایی بگذارید بحث کنید در همین سوالی که شما کردید در همین دانشگاه علوم پزشکی تهران جلسات کرسی مناظره آزاداندیشی بحث بگذارید چرا اخلاق پزشکی علیرغم این که هم سیاست آن گفته شده و هم در قانون می‌گویند و هم در اسلام می‌گویند و هم در تمام جهان از چیزی به نام سوگند پزشکی حرف می‌زنند و ما دلایل بیشتری برای رعایت آن داریم و هم درس خاص برای آن گذاشتند مشکل کجاست؟ خب ده‌تا کرسی بگذارید راجع به این بحث کنید آسیب‌شناسی کنید. بندی هست در باب ارزیابی مستمر وضعیت فرهنگی در هر رشته. من از شما سؤال می‌کنم خود نظام پزشکی که صددرصد دولتی نیست یکی از وظایف نظام پزشکی مثل نظام مهندسی، نظام مالیاتی، یکی از وظایفش نظارت بر این مسائل است از چه بیمارانی چه پزشکانی چقدر پول می گیرند؟ چطوری پول می‌گیرند؟ روند معالجه‌شان چطوری است؟ این نسخه‌هایی که می‌نویسند چطوری است چقدر است؟ آیا این ارتباطاتی که می‌گویند بعضی جاها یک مافیایی است بین بیمارستان و داروفروش و داروخانه‌ها و فیزیوتراپی‌های خاص که مدام به همدیگر می‌گویند برایم مشتری بفرست تا برایت مشتری بفرستم خب این‌ها هست یا نیست چقدر است؟ مبالغه می‌کنید یا نه خیلی جدی است؟ راه علاج چیست؟ و از این قبیل.

یکی از حضار: این که شما گفتید کرسی‌های آزاداندیشی. هرچقدر که سطح علمی دانشگاه بالاتر برود مثل ایران، بهشتی و همین دانشگاه تهران خودمان، هر چقدر که این رتبه‌هایشان بالاتر می‌رود نسبت به مسائل جانبی که شما گفتید خیلی ضعیف‌تر عمل می‌کنند من خودم کارشناسی‌ام تبریز بود الآن هرچقدر مقایسه می‌کنم در رابطه با مسائل جانبی فعالیت ندارد فقط صرفاً بحث‌شان فعالیت علمی است که مرتبه علمی بالاتر برود که آن‌ها هم در مورد مسائل حاشیه‌ای، همان بحث تعالیم انسانی که شما مطرح می‌کنید همان بحث تعالیم اسلامی که مطرح می‌کنید اصلاً کاری به این مباحث ندارد صرفاً می‌خواهد مرتبه علمی‌اش در سطح دنیا بالا برود آن هم در سطح علم نه چیزهای جانبی دیگر که بخواهد در سطح خود دانشگاه افزایش بدهد. الآن هم اگر دقت کنید همه بچه‌هایی که این‌جا حضور دارند نگاه کنید 90 درصد همان عقبه خانوادگی‌شان هست که این‌جا هستند یعنی همان تدیّنی که در وجود خودشان هست این‌جا هستند و الا اگر بگویید کسی در سطح دانشگاه نه مشوّق بوده، کسی بخواهد دیدگاه‌شان را تغییر داده باشد که بخواهند این‌جا بیایند و در این جلسه حضور داشته باشند خیلی محدود است. الآن چه کسی باید نظارت داشته باشد و چه کسی باید این تفکر را در دانشگاه جا بیندازد؟

جواب استاد: به نظر شما چه کسی باید نظارت داشته باشد؟

همان: خب الآن شما که این‌جا دارید بحث شورای عالی انقلاب فرهنگی را مطرح می‌کنید درست است هرکس می‌تواند یک مصوبه‌ای را انجام بدهد اما به هرحال باید یک نظارتی، یک جایی باید باشد که شما الآن چون این را اجرا نکردید باید بیایید پاسخگو باشید.

جواب استاد: ببینید نهادهای نظارتی، حداقل در سه قوه سه نهاد نظارتی تعریف شده است. سازمان بازرسی کل در قوه قضائیه. دیوان عدالت اداری و دیوان محاسبات برای مسائل مالی است ولی می‌تواند نظارت این‌طوری در مجلس بکند،‌ یکی از وظایف و فلسفه مجلس نظارت بر قوای مجریه و دولت است یعنی مجلس وظیفه دارد که پیگیری کند بعد نهاد خودش نهاد بازرسی دارد، وزارت اطلاعات، حراست‌ها، حفاظت‌هایش همه این‌ها یکی از وظایفی که باید انجام بدهند همین‌ها هستند. نهاد قانونی تعریف شده است. سیاستگذار تعریف شده است. اصول، مشخص است. ما این وسط پاسخگویی نهادها به ناظران و اگر ناظران کوتاهی می‌کنند پاسخگو کردن ناظران، الان مشکل ماست. مهمترین کاری است که حداقل هرکسی در رشته خودش نهادهای مسئول در آن باب را پاسخگو کند یعنی شما الآن در همین مسئله اخلاق پزشکی ببینید دولت، مجلس، دستگاه قضایی هر کدام چه مسئولیت‌هایی دارند از این‌ها مطالبه کنید. کرسی‌های آزاد، تریبون‌های آزاد، مگر تریبون آزاد مگر این است که فقط دارند از این طرف و آن طرف فحش می‌دهند؟ نخیر، یکسری آن هم مطالبات مردمی است و این‌ها حقوق‌الناس است. دفاع از خون شهدا فقط شرکت در تشییع جنازه خون شهدا نیست دفاع از این آرمان‌ها دفاع از خون شهداست به نظر من شما نقش خودتان را در این باب کاملاً می‌توانید تعریف کنید. اجازه بدهید من این سؤال‌ها را پاسخ کوتاهی عرض کنم. این 5-6 تا سؤالی که این‌جا گذاشتند دو – سه‌تای آن راجع به افراد و سیاسی بود، چندتایش هم همین بود که الآن عرض کردم که چه کسی مسئول است.

سؤال: یکی هم نوشته حاجی جان، رشته دو رقمی کنکور هستم این‌ها را ولش کن، اسرائیل را کی می‌زنیم؟

سؤال: سؤال‌های دیگر هم هست که آیا صرف افزایش تعداد دانشجو می‌تواند به تنهایی نشان دهنده بهبود آموزش عالی باشد؟

جواب استاد: نه. اولاً صرف تعداد یک جاهای مضرّ است. جاهای معتبر علمی جهان هدف‌شان اضافه کردن دانشجو به هر شکل و به هر قیمت نیست. مخصوصاً در سطوح بالاتر دکتری و فوق دکتری. گاهی می‌بینید یک دانشگاه 100- 150 سال عمر آن است اما تعداد پذیرش آن همان مقدار است. مگر این هنر است که مدام تند تند ساختمان بسازید اول 100 هزارتا دکتر داشتیم الآن 500هزارتا دکتر، الآن توی خیابان بگویی دکتر همه برمی‌گردند نگاهت می‌کنند توی رودربایستی می‌مانی! نه آقا؛ ببینید در چه رشته‌هایی چه تعداد دانشجو در چه سطحی لازم داریم و چرا؟ عاقل باشید اول این سؤال را جواب بدهید. الآن نقشه جامع، الآن در یک رشته‌هایی داریم دانشجو می‌پذیریم که کشور اصلاً به آن‌ها به این تعداد نیازی ندارد! در بعضی از رشته‌ها دیگر شغل ندارند. رشته‌هایی ما داریم که تعداد متخصص فارغ‌التحصیل آن فوق‌العاده کم است گرفتاریم. یعنی در کل کشور ما رشته‌هایی در سطح خیلی بالا داریم که ده تا آدم حسابی نداریم و نیاز داریم. یک رشته‌هایی هست بیش از نیاز است یک رشته‌ای کمتر نیاز است بعضی از رشته‌ها را همین‌طوری الکی گذاشتند. بعضی از رشته‌ها را باید هر حداقل هر ده سال حذف بشود و رشته‌های جدید بیاید. بعضی‌ها کم بشود، بعضی‌ها بیشتر بشود. این علامت کیلویی نگاه کردن است! که آقا ما 100 هزارتا دانشجو داشتیم الآن 4 میلیون دانشجو هستیم دیدید چقدر ما زیاد شدیم؟! به چه دردی میخوری؟ به درد خودت، خانواده‌ات، جامعه‌ات.

سؤال: سیاستی که موفقیت اصولی در زندگی را پزشک بودن قرار داده چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ طبقه اجتماعی و پزشک‌سالاری در آن موج می‌زند به جای این که این تلقی را در جامعه ایجاد کند که همه رشته‌ها در کنار هم به بهبود وضعیت جامعه کمک خواهد کرد؛ چگونه در این فرهنگ در این جامعه، سایر رشته‌ها غیر پزشکی می‌تواند رسالت خاص خود را انجام دهد حال این که رشته پزشکی در کشورهای دیگر در کنار بقیه رشته‌ها در حد حل مشکلات‌شان مطرح می‌شوند.

جواب استاد: بسیار حرف درستی است. خیلی از شما بعید بود حرف به این قشنگی و درستی بزنید! می‌دانید چرا؟ چون در این جامعه، پزشکی و مهندسی بیش از این که مسئله علمی و نیاز جامعه باشد مسئله پرستیژ است! آقای دکتر! خانم دکتر! اینش مهم بود یکی به درد جلسات خواستگاری می‌کند و یکی هم به درد در میهمانی‌ها پز دادن! شما رشته‌تان چه بوده؟ عجب ولی رشته ما این است. ببخشید شما کدام دانشگاه هستید؟ من از فلان دانشگاه هستم. این هیچ فرقی ندارد.با این زن‌های عوام که طلاهایشان را در میهمانی این‌طوری نشان می‌دهند مثلاً یک لیوان این‌جاست یک لیوان آن‌جاست ولی آن لیوان را برمی‌دارد برای این که این‌طوری این‌طوری کند طلای او را ببینند. و هیچ فرقی ندارد با آن مرد عوام نادانی که صبح تا شب فقط توی این فکر است که مدل ماشینش را بالا ببرد و آن زن هم در این فکر است که سال به سال مدل مبلمانش را عوض کند پرده خانه ما این‌طوری است پرده خانه شما آن‌طوری است. آن مرد هم بگوید خانه ما سر دونبش فلان کوچه است خانه شما کدام منطقه است؟ خب این زن عوام و مرد عوام نادان. اکثر مردم اغلب این‌طوری هستند بالاتر از این‌ها چیزی ندارند اصلاً این سؤال برایشان مطرح نیست این بیچاره‌ها سرشان پایین است و زندگی می‌کنند و یک مرتبه همین‌طوری می‌میرند! یک مرتبه می‌بینید مرده، آن نکیر و منکر می‌آیند سؤال می‌کنند که من ربک؟ این می‌گوید این‌قدر کیلو طلا دارم. آن هم می‌گوید من نبیک؟ می‌گوید متراژ ویلای ششم من می‌دانی چقدر است؟ این است که ما راجع به احمق‌ها صحبت نمی‌کنیم راجع به آدم‌ها داریم صحبت می‌کنیم. آدم‌ها و انسان‌ها که به مسئله زندگی انسانی نگاه می‌کنند در اقلیت هستند. این که چرا همه می‌خواهند دکتر و مهندس بشوند؟ زمان بچه‌گی ما 50 سال پیش همین بود که دکتر بشویم، مهندس بشویم، خلبان بشویم. نسل ما در آن زمان چون کارمند و ادارات تازه راه افتاده بود کارمند حقوق ثابت تضمین شده داشت همه می‌گفتند دوست داریم بچه‌هایمان کارمند بشوند یا کارمند اداره بشود یا دختر به کارمن می‌دهیم چون حقوق کارمندان ثابت است. کارمند حتی معلم چون حقوق ثابت است. بعد کارمندان و معلم‌ها طبقه پایین‌تر و متوسط شدند. پزشک و مهندس و خلبان. حالا پزشک و مهندس و خلبان هم چون زیاد شده، من فکر می‌کنم تا ده سال دیگر این حالت که ما می‌خواهیم مهندس بشویم یا دکتر بشویم نباشد. الآن هم بچ بچ آن هست. خیلی از خانواده‌ها هستند که برو بابا دکتر و مهندس بشوی بیکار، مگر چقدر حقوق دارد؟ نه، دنبال پول باش. مسئله اگر فقط علم و فقط علم بود این را به شما بگویم تعداد داوطلبان رشته‌های مختلف به کلی تغییر می‌کرد اگر علم پرستیژ و مدرک و پول نداشته باشد همه دانشگاه‌ها خلوت می‌شود یک اقلیتی می‌آیند. یعنی بگویند دانشگاه هست رشته خوب، علم‌های خیلی خوب، ولی در آن پول نیست، پرستیژ و منزلت هم نیست بعد ببینید چقدر داوطلب دارد؟ آن وقت باید بروید توی خیابان مردم را به زور اسلحه بگیرید بیاورید دانشگاه بنشیند درس بخواند. فرمودند علتش این است.

سؤال: فرمودند این که علم‌الادیان و ابدان داریم، دین و بدن را کاملاً‌باز کنید و توضیح بدهید چون ظاهرش نامفهوم است که آیا دین یعنی همه مکاتب و ادیان؟

جواب استاد: نه، علم‌الادیان یعنی ادیان را بشناسید و بدانید حق، ‌باطل، درست و غلط چیست؟ یعنی همین‌طور که مسئله دین مهم است که اهتمام داشته باشید مسئله بدن هم در اسلام مهم است.

سؤال: فرمودند وقتی خدا نعمت‌هایش را طوری خلق کرده ما لذت ببریم چرا سعی کنیم لذت نبریم؟

جواب استاد: کسی نگفته لذت نبرید. اگر کسی گفت من می‌خواهم لذت نبرم باید به پزشک مراجعه کند. اگر کسی هم بگوید که من لذت نمی‌برم، یعنی می‌خورم، می‌خوابم، مسافرت، تفریح، میهمانی و... ولی اصلاً لذت نمی‌برم خب این باید حتماً پیش پزشک یا روانپزشک برود. چه کسی این را گفته؟ من به ده تعبیر گفتم، کاری نکنید دوباره شروع کنم و تمام این دو ساعت را دوباره بگویم! من را وسوسه نکنید چون این بهترین تنبیه برای شماست که این سؤال را نوشتی! من درست عکس این را گفتم. منتهی می‌گویم دوتا بحث است یک بحث می‌گوید لذت ببر منتهی لذت را مدیریت کن و یک بحث هم می‌گوید اصالت لذت. یکی می‌گوید لذت بدنی ببر. یکی می‌گوید من بدن را برای لذت می‌خواهم. به یکی گفتند این سیگار برای ریه ضرر دارد نکش. گفت من اصلاً ریه را برای سیگار می‌خواهم! کار دیگری با آن ندارم. حالا یک وقت این‌طوری است که می‌گوید من بدن را فقط برای لذت می‌خواهم. خب چه بخوریم که بیشتر لذت ببریم دیگر حلال و حرام، زیاده‌روی و کم‌روی این‌ها نه. آن وقت هم روحم نابود می‌شود هم جسمم نابود می‌شود و هم به دیگران هم صدمه می‌زنم. اما یک وقت می‌گویید شما بدن دارید لذت می‌برید. این مثال نمک زدن روی هندوانه را من عرض کردم این برای ما و عموم مردم نیست یک افراد خاصی اهل سلوک هستند این همین لذت حلال را هم می‌خواهد مدیریت بکند و می‌گوید من همین را هم برای لذتش نمی‌خواهم بخورم می‌خواهم قوی بشوم این دیگر دستورالعمل عمومی نیست.

سؤال: آیا منظور از اسلامی‌سازی علوم که لازمه تمدن‌سازی اسلامی است این است که همین علوم موجود را به خدمت اهداف اسلامی درآوریم یعنی اخلاق و معنویت را هم درکنارش رعایت کنیم یا اینکه لازم است بر اساس جهان‌بینی اسلامی تولید علم شود؟

جواب استاد: اولاً هر دوی آن است. ثانیاً وقتی می‌گویند بر اساس جهان‌بینی اسلامی از نوع علم تولید کنید معنی‌اش این نیست که کل علوم موجود در جهان هم غیر اسلامی هستند همه گزاره‌ها و همه مطالب آن غیر اسلامی است. نه، بسیاری از این‌ها با مفاهیم و ارزش‌های اسلامی هم سازگار است یک بخشی از آن سازگار نیست و یک بخشی از آن با یک اصلاحاتی سازگار می‌شود و یک بخش‌هایی را هم باید از اساس ایجاد کنید الآن نیست از صفر تولید کنید. آیا با روش تجربی که روش تحقیق در علوم پزشکی است می‌توان به پزشکی اسلامی رسید؟ ببینید پزشکی اسلامی، علوم، مهندسی پزشکی، همه‌اش، علوم انسانی هم همین‌طور، نفی روش تجربی نیست نمی‌گوید به جای تجربه یا آزمایش یا به جای استدلال عقلی بیایید آیه و حدیث بخوانید، می‌گوید در زیر نور قرآن و سنت انبیاء از عقل و تجربه و آزمایش استفاده کنید نه در تاریکی. یعنی هم ماده و هم معنا هردویش را ببین. ابزار کشف معنا با ابزار کشف ماده متفاوت است نگو چون روح را زیر ذره‌بین توی آزمایشگاه نمی بینم پس نیست. مگر هرچه که در آزمایشگاه نمی‌بینی نیست؟ خب تو محبت و عاطفه و انسانیت و برهان عقلی و مفاهیم فلسفی و مفاهیم عقلی را هم در آزمایشگاه نمی‌توانی ببینی پس این‌ها چرند است؟ مادیات را با روش مادی می‌شود فهمید ضمن این که مادیات هم بُعد معنوی دارند. معنویت را با روش مادی نمی‌شود فهمید.

سؤال: فرمودند آیا امور غیر مادی با روش تجربی قابل کشف است؟

جواب استاد: نه. اما بخشی از آثار امور معنوی مادی است که این‌ها با تجربه قابل درک است.

سؤال: فرمودند آیا پزشکی مدرن و پیشرفته باعث تغییر در احکام شرع می‌شود؟

جواب استاد: برای مثال قضیه‌ای که در روایاتی نقل کردند که چرا زن نمی‌تواند در آنِ واحد چندتا شوهر داشته باشد؟ بعد یکی از استدلال‌هایی که در روایات شده این است که مسئله اختلاط میاه، یعنی نسب بچه که معلوم نشود این بچه کدام مرد است؟ زنی که در آنِ واحد با بیش از یک مرد رابطه جنسی و آمیزش داشته باشد زن و شوهر باشد سر بچه اختلاف می‌شود هیچ کدام از آن پدرها مسئولیت عاطفی و حقوق آن بچه را نمی‌پذیرند و هیچ کدام به آن زن، به چشم زن خودش و مادر بچه‌اش نگاه نمی‌کند و بسا که اصلاً این معلوم نشود که این محصول نطفه که بوده؟ کدام نطفه بوده؟ یا ترکیب بعضی از این‌ها بوده یا نه؟ و مشکلاتی که پیش می‌آید.

سؤال: پرسیدند که الآن با پیشرفت علم ژنتیک و DNN اگر مشخص بشود این مسئله قابل حل است؟

جواب استاد: جواب این است که ما فقط یک روایت در این باب نداریم. روایات متعدد و استدلال‌های مختلف است که یکی‌اش این است. دوم؛ اگر دلیل آن اثبات بشود که فقط همین است مسئله کشف پدر بچه است و بعد هم مردهایی که با آن زن رابطه دارند مسئولیت این را بپذیرند و به این کشف قانع بشوند و بعد بگوییم هیچ دلیل دیگری غیر از همین مسئله کشف پدر در کار نیست، یعنی مسئله اخلاقی، روحی، عاطفی و هیچ چیز دیگری نیست فقط همین است به این سه شرط، ممکن است کسی اجتهاد کند بله. ولی تقریباً احراز این سه شرط امکان ندارد. فقط این نیست.

سؤال: اگر در زمانی در درمان یک بیماری روش درمان طوری باشد که با قوانین اسلام تضاد داشته باشد اولویت جان بیمار است یا قوانین اسلام؟

جواب استاد: این‌جا همین را عرض کردیم ببینید می‌گوید که نجات جان بیمار یا تبعیت از قوانین اسلام؟ تبعیت از قوانین اسلام، یکی از قوانین اسلام نجات جان بیمار است و در رأس قوانین اسلام در حوزه بهداشت و پزشکی است به حدی که بله، یک چیزهایی که در شرایط عادی حرام است گاهی در شرایط اضطراری حلال و مشروع می‌شود. شما در بیابان گیر کردید دارید از تشنگی می‌میرید هیچ امیدی هم به آب نیست فقط یک مقدار مشروب جلوی شماست اگر این مشروب را خوردید تا چند ساعت دیگر زنده می‌مانید اگر نه که می‌میرید. خب اسلام شریعت ما که می‌گوید در شرایط عادی خوردن شراب حرام است در این‌جا می‌گوید واجب است پس نگو قوانین اسلام مانع نجات جان است! خیر، برایش جان یک اولویت مهم است. بنابراین این‌ها را متنافی نبینیم اسلام خودش اجازه داده است. البته اگر یک کسی بگوید من باید به هر قیمتی جانم را حفظ کنم، گاهی سؤالاتی پیش می‌آید که گاهی تزاحم اخلاقی و فقهی پیش می‌آید مثلاً اگر اسلحه روی سر شما گذاشتند که شما را می‌کشم یا او را. تو بگو تو را بکشیم یا او را؟ شرعاً باید چه کار کنید؟ اگر اسلحه روی سرت گذاشتند بعد یک اسلحه هم دست تو دادند می‌گویند تو این را بکش و الا ما تو را می‌کشیم چه کار می‌کنید؟ خب این‌جا ببینید هم تزاحم بین دو امر اخلاقی می‌شود خودکشی و دیگرکشی، هم تزاحم فقهی می‌شود. آن وقت این‌جا یک بحث مفصلی است بین علمای اخلاق در جهان اسلام، بعضی‌ها می‌گویند آن چیزی که در اختیار من است من نسبت به آن مسئولیت دارم آن چیزی که در اختیار من است به من می‌گوید این را بکش این کار را از من می‌خواهد من این کار را حق ندارم بکنم. اما این که او من را می‌کشد او فعل اوست فعل من نیست. بنابراین من حق ندارم او را بکشم بلکه به او می‌گویم تو من را بکش من می‌روم بهشت تو برو جهنم. من بخاطر نجات خودم این را نمی‌کشم. از این دو – سه راهی‌های اخلاقی و حقوقی یا عاطفی زیاد است. الآن شما تصور کنید این سیل بدی که اخیراً آمده بیاید بعد شما می‌بینید که یک طرف مادرت هست یک طرف خواهرت یا همسرت یا پدرت یا برادرت یا شوهرت هست، سه نفرند دارند غرق می‌شوند تو فقط یکی یا یا دو نفرشان را می‌توانی نجات بدهی یعنی تصمیمی که می‌گیری معنی‌اش این است که یکی از آن‌ها را داری به کشتن می‌دهی. آیا تو قاتلی؟ وقتی داری این را نجات می‌دهی یعنی قاتل او حساب می‌شوی؟ خب این‌جا به لحاظ اخلاقی و حقوقی چه کار می‌کنی؟ خب عاطفی یک جوری است که آدم گریه‌اش می‌گیرد نمی‌داند چه کار کند مگر این که کسی با یکی از این‌ها خرده حساب داشته باشد که تکلیفش روشن است. اما شما واقعاً به لحاظ عاطفی چه کار می‌کنید؟ می‌دانید اگر این را نجات ندهید می‌میرد! به لحاظ اخلاقی چی؟ به لحاظ فقهی و حقوقی چه کار باید کرد؟ الآن یک بحث فقهی که از قبل مطرح بود. مادری آبستن است تشخیص می‌دهند یا بچه باید زنده بماند یا مادر، دوتایی با هم نمی‌شود، و اگر دیر بجنبیم هر دو با هم می‌میرند. چه کار باید کرد؟ یک بحثی هم بین علمای اخلاقی اسلامی و هم بین فقهای ما بحث می‌شود که به چه دلیل و حفظ جان کدام‌شان مقدم است و چرا؟ چه کسی باید تصمیم بگیرد؟ متخصص باید تصمیم بگیرد؟ یا عضو دیگر خانواده مثلاً پدر بچه و شوهر خانم تصمیم بگیرد؟ یا قرعه‌کشی کنیم؟ یا ... این‌ها معنی‌اش این نیست که احکام شریعت را کنار گذاشتید؟ خودش شریعت خود اخلاق و فقه ما برای این‌ها طرح دارد و معیارمعرفی کرده است بحث تخصصی است البته ممکن است اختلاف نظر هم بین متخصص پیش بیاید.

عذر می‌خواهم بحث طول کشید و امیدوارم شما انشاءالله در برداشتن این گام دوم نقش مهمی داشته باشید و همین تعدادی که شما هستید گاهی همین تعداد آدم کافی است اگر درست کار کند و سرنوشت یک دانشگاه و یک کشور را تغییر بدهد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha